وبلاگ لر ها

لر یعنی غیرت ، لر یعنی تعصب ،لر یعنی.......لر ها

وبلاگ لر ها

لر یعنی غیرت ، لر یعنی تعصب ،لر یعنی.......لر ها

چند اصطلاح مردم برخی نقاط استان لرستان ........

چند اصطلاح . . .  

"  به لهجه مردم خوب روستای تپه مولا و اطراف "


لوبیا : باقله


عدس : نیجی


بلغور : هوروش


لپه : مقشی


پونه : پینه


سیب زمینی : سیب خاکی


کدو : کدی


هویچ : گزر


انگور : انگیر


هندوانه : شومی


خیار چنبر : خیار شنگ


خیار بوته ای : خیار سینی


تخم مرغ : ترمغ


بوته : تیلکی


چای کوهی : کلک خرگوشه


گل ختمی : گل حیرون


دوشک : نالی


پشقاب : دوری


ملاقه : کمچلیز 


سینی : قوسینی


گشک ساییده : دوو


حیاط : قلا


طویله : توله


قلقلک : ختل



این چند اصطلاح با توجه به لحجه ی روستای خودم نوشته شده و امکان تفاوت با دیگر لهجه های لری وجود دارد.


                                         منبع : یک لر اهل روستای تپه مولا با مشارکت خودم

ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻦ ﺗﻨﺒﻠﻢ.... (طنز)

ﮐﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻦ ﺗﻨﺒﻠﻢ . . . . . . .

ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻤﯽ ﺗﻨﺒﻞ‌ﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻩ‌ﺍﻡ ﮐﻪ ﺧﻴﻠﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻢ.

 ﺑﺒﻴﻨﻴﺪ ﻣﺎ ﺗﻮﯼ ﺍﻳﺮﺍﻥ 72 ﻣﻠﻴﻮﻥ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﮐﻪ 13 ﻣﻠﻴﻮﻥ ﺍﻭﻥ‌ﻫﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭘﺲ ﻣﯽ‌ﻣﻮﻧﻪ 59 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮ.
ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺗﻌﺪﺍﺩ، 24 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯ ﻭ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻳﻌﻨﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﻓﻘﻂ 35 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽ‌ﻣﻮﻧﻨد.
ﺗﻮﯼ ﮐﺸﻮﺭ 10 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﻫﻢ ﺗﻮﯼ ﺍﺩﺍﺭﺍﺕ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﺷﺎﻏﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﺐ ﻋﻤﻠﺎ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﻤﯽ ﺩﻥ.

 ﭘﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﻴﺶ ﺑﺮﺩﻥ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺗﻨﻬﺎ 25 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽ‌ﻣﻮﻧﻨﺪ. ﺍﺯ ﺍﻳﻦ 25 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﻫﻢ 4 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﺩﮐﺘﺮ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﺍﻟﮑﯽ ﻭ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭﭼﯽ ﺍﻳﻨﺘﺮﻧﺖ ﻭ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﻩ ﻣﺠﻠﺲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭘﺲ ﻓﻘﻂ 21 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽ‌ﻣﻮﻧﻦ. 

حالا ﺍﮔﺮ ﺑﺪﻭﻧﻴﻢ ﮐﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ 17 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﺁﺩﻡ ﺟﻮﻳﺎﯼ ﮐﺎﺭ ﺩﺍﺭﻳﻢ، ﻣﻌﻨﻴﺶ ﺍﻳﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ‌ﻫﺎﯼ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺭا 4 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﺩﺍﺭﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ‌ﺩﻥ. ﺍﻣﺎ ﺣﺪﻭﺩ 2 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮﻫﻢ ﻧﻴﺮﻭﯼ ﻣﺴﻠﺢ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻭﺍﻳﻦ ﻳﻌﻨﯽ ﻓﻘﻂ 2 ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﻧﻴﺮﻭﯼ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽ‌ﻣﻮﻧﻦ.

 ﺍﺯ ﺑﻴﻦ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻣﻴﻠﻴﻮﻥ ﻧﻔﺮ، 90064۹ ﻋﻀﻮ ﭘﻠﻴﺲ ﻭ ﻭﺯﺍﺭﺕ ﺍﻃﻠﺎ ﻋﺎﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭘﺲ ﮐﻠﺎ ﻣﯽ‌ﻣﻮﻧﻴﻢ 1003531 ﺣﺎﻟﺎ ﺍﻳﻦ ﻭﺳﻂ 876649 ﻧﻔﺮ ﺑﻴﻤﺎﺭ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺵ 200806 ﻧﻔﺮﺍﺯ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﮕﻢ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺣﺪﻭﺩ 186806 ﻧﻔﺮ ﻫﻢ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﻟﻘﻠﻢ، ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﻟﺘﺼﻮﻳﺮ ﻭ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﻟﺼﺪﺍ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﭘﺲ ﮐﻞ ﮐﺎﺭ‌ﻫﺎﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺵ 14 ﻧﻔﺮ!

 ﺍﺯ ﺍﻳﻦ 14 ﻧﻔﺮ 12 ﺗﺎﺷﻮﻥ ﻋﻀﻮ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﭘﺲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﻴﺸﻴﻢ ﮐﻞ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺭﻭﯼ ﺩﻭﺵ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ: ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ! ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﻳﻨﻮ ﻣﯽ‌ﺧﻮﻧﯽ!!! 

ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ. . .(طنز)

ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ. . .


ﺧﺪﺍ ﺧﺮ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﺑﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﺮﺩ، ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﺎﺑﺶ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﺎﺭﻳﮑﯽ ﺷﺐ ﺳﺮ ﻣﯽ‌ﺭﺳﺪ. ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﺮ ﭘﺸﺖ ﺗﻮ ﺑﺎﺭﯼ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﻭ ﺗﻮ ﻋﻠﻒ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻋﻘﻞ ﺑﯽ ﺑﻬﺮﻩ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﻳﮏ ﺧﺮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻮﺩ. 

ﺧﺮ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ! ﻣﻦ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﺮ ﺑﺎﺷﻢ، ﺍﻣﺎ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﯼ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻣﻦ ﻋﻤﺮﯼ ﻃﻮﻟﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ. ﭘﺲ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻦ ﻓﻘﻂ ﺑﻴﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺧﺮ ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﮐﺮﺩ...



 ﺧﺪﺍ ﺳﮓ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﻭ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﺗﺮﻳﻦ ﻳﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺷﺪ. ﺗﻮ ﻏﺬﺍﻳﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ‌ﺩﻫﻨﺪ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ. ﺗﻮ ﻳﮏ ﺳﮓ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻮﺩ. 

ﺳﮓ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ! ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻋﻤﺮﯼ ﻃﻮﻟﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ. ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻦ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﭘﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﻋﻤﺮ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺳﮓ ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ...



 ﺧﺪﺍ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﻭ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﻮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺳﻮ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﭘﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻴﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ. ﻭ ﻳﮏ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻮﺩ.

 ﻣﻴﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺑﻴﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻋﻤﺮﯼ ﻃﻮﻟﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﻋﻤﺮ ﮐﻨﻢ. ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﮐﺮﺩ.


.

.

.


 ﻭ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ. ﺗﻨﻬﺎ ﻣﺨﻠﻮﻕ ﻫﻮﺷﻤﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻄﺢ ﮐﺮﻩ ﺯﻣﻴﻦ. ﺗﻮ ﻣﯽ‌ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﻫﻮﺵ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺳﺮﻭﺭﯼ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺑﮕﻴﺮﯼ ﻭ ﺑﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﺗﺴﻠﻂ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ. ﻭ ﺗﻮ ﺑﻴﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ. ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺳﺮﻭﺭﻡ! ﮔﺮﭼﻪ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ، ﺍﻣﺎ ﺑﻴﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻣﺪﺕ ﮐﻤﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ. ﺁﻥ ﺳﯽ ﺳﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺧﺮ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ، ﺁﻥ ﭘﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺳﮓ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺩﻩ ﺳﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ. ﻭ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﮐﺮﺩ... 

.

.

ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺎ ﮐﻨﻮﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﺑﻴﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻣﺜﻞ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ…!!!

 ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﻭ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﻣﺜﻞ ﺧﺮ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﻣﺜﻞ ﺧﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ، ﻭ ﻣﺜﻞ ﺧﺮ ﺑﺎﺭ ﻣﯽ‌ﺑﺮﺩ…!!! 

ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻧﺪ، ﭘﺎﻧﺰﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﻣﺜﻞ ﺳﮓ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ، ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﯽ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺭﺩ...!!!

 ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﻴﺮ ﺷﺪ، ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﻣﺜﻞ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ؛ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻳﻦ ﭘﺴﺮﺵ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﻣﯽ‌ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﻣﺜﻞ ﻣﻴﻤﻮﻥ ﻧﻮﻩ ﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﮐﻨﺪ...!!! 

.

.

.

ﻭ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺖ!!! 


ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﺎﺕ ﺭﺳﻤﻲ ﻳﮏ ﻧﻲ ﻧﻲ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻣﺎﻫﻪ! (طنز)

ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﺎﺕ ﺭﺳﻤﻲ ﻳﮏ ﻧﻲ ﻧﻲ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻣﺎﻫﻪ! ﺑﺎ ﺗﮑﻴﻪ ﺑﺮ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﻣﺸﻬﻮﺭ؛ ﻓﻠﻔﻞ ﻧﺒﻴﻦ ﭼﻪ ﺭﻳﺰﻩ


 ﺁﻗﺎﻱ ﭘﺪﺭ! ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺧﻮﺍﻫﺸﻤﻨﺪﻡ ﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﻟﺐ ﻭ ﻟﻮﭼﻪ ﻱ ﻏﻴﺮ ﭘﺎﺳﺘﻮﺭﻳﺰﻩ، ﻭ ﺳﺎﺭ ﻭ ﺳﻴﺒﻴﻞ ﺳﻴﺦ ﺳﻴﺨﻲ ﺁﻫﺎﺭ ﻧﺸﺪﺗﻮﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮ ﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﺣﺴﺎﺱ ﻣﻦ ﻧﻤﺎﻟﻴﺪ


 ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻣﺎﺩﺭ! ﺟﻴﻎ ﺯﺩﻥ ﺷﻤﺎ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺍﺟﺴﺎﻡ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﺣﺲ ﭼﺸﺎﻳﻲ ﻣﻦ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻤﮑﻲ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ ﻓﮑﺮﻱ ﻣﻦ ﻧﻤﻲ ﮐﻨﻪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺑﻲ ﺷﻴﺮ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻣﻀﺮ ﺍﺳﺖ!!! ﻟﺎﺯﻡ ﺑﻪ ﺫﮐﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﻮﺳﮏ ﻫﻢ ﻳﮑﻲ ﺍﺯ ﺍﺟﺴﺎﻡ ﺩﺍﺧﻞ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ!


 ﭘﺪﺭ ﻣﺤﺘﺮﻡ! ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺳﺘﭽﻴﻦ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻴﻮﻩ، ﺍﺯ ﺩﺍﺩﻥ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺑﻐﻞ ﺍﺻﻐﺮ ﺁﻗﺎﻱ ﺳﺒﺰﻱ ﻓﺮﻭﺵ ﺧﻮﺩﺩﺍﺭﻱ ﻧﻤﺎﻳﻴﺪ. ﭼﺸﻤﻬﺎﻱ ﺗﻠﺴﮑﻮﭘﻲ، ﮔﻮﺷﻬﺎﻱ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ ﺍﻱ ﻭ ﺳﻴﺒﻴﻠﻬﺎﻱ ﺩﻡ ﺍﻟﺎﻏﻲ ﺍﺵ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﻗﺮﺿﻬﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﻣﻲ‌ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ! ﻣﺨﺼﻮﺻﺎً ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﭼﺸﻤﻬﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮔﺸﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ، ﻭ ﺑﺎ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺳﺮ ﻭ ﻟﺒﻬﺎﻳﺶ " ﺑﻮﻝ ﺑﻮﻝ ﺑﻮﻝ ﺑﻮﻝ" ﻣﻲ‌ﮐﻨﺪ! ﺯﻫﺮﻣﺎﺭ، ﺩﺭﺩ، ﻣﺮﺽ، ﮐﻮﻓﺖ! ﺍﻟﻬﻲ ﮐﻒ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﺗﻮ ﭼﺸﺖ! ﺷﺐ ﺑﺨﻮﺍﺑﻲ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺪ ﺑﺒﻴﻨﻲ! ﺟﻴﺶ ﮐﻨﻲ ﺗﻮ ﺷﻠﻮﺍﺭﺕ! 


ﻣﺎﺩﺭ ﻣﺤﺘﺮﻡ! ﺷﺼﺖ ﭘﺎ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺍﻱ ﺍﺳﺖ ﺷﺨﺼﻲ، ﮐﻪ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭﺵ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻡ! ﻟﻄﻔﺎً ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺳﻌﻲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺷﺼﺖ ﭘﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﮔﻴﺮ ﺑﺪﻫﻴﺪ!


 ﺁﻗﺎﻱ ﭘﺪﺭ! ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﻋﻮﺍ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻣﺎﺩﺭ، ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩﻥ ﻗﺎﺑﻠﻤﻪ ﻭ ﻣﺎﻫﻲ ﺗﺎﺑﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﻱ ﺯﻣﻴﻦ، ﺍﺯ ﭼﻴﻨﻲ‌ﻫﺎﻱ ﺗﻮﻱ ﮐﺎﺑﻴﻨﺖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﻤﺎﻳﻴﺪ! ﺍﮐﺸﻦ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﻋﻮﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﭼﻴﺰﺍﺳﺖ! 


ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻣﺎﺩﺭ! ﺍﺯ ﻣﺼﺮﻑ ﻫﻠﻪ ﻫﻮﻟﻪ ﻱ ﺯﻳﺎﺩ ﭘﺮﻫﻴﺰ ﻧﻤﺎﻳﻴﺪ! ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺳﻠﺎﻣﺘﻲ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺏ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﻲ‌ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﻴﺮﺗﺎﻥ ﺑﻮﻱ" ﺑﭽﻪ ﺳﻮﺳﮏ ﻣﺮﺩﻩ" ﺑﺪﻫﺪ. 


ﺁﻗﺎﻱ ﭘﺪﺭ! ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﮐﺎﻓﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺣﻔﻆ ﺟﻴﺶ ﺧﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺷﮑﻢ ﻣﺮﺍ "ﭘﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻑ" ﻣﻲ‌ﮐﻨﻴﺪ ﺑﻪ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻣﻲ‌ﺭﺳﺪ! ﺍﻟﺎﻥ ﺑﮕﻢ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺗﻮﻥ ﻧﺸﻢ! 

بازی های محلی استان لرستان

بازی دال پلو

دراین بازی چند نفر به دو دسته تقسیم می‌شوند که معمولاً دو دسته سه نفری یا بیشتر می‌باشند. هر دسته بفاصله ۱۰ الی ۲۰ متر دورتر از یکدیگر و روبروی هم قرار می‌گیرند.

هر دسته در جایی که ایستاده‌اند سه عدد سنگ بعنوان هدف که هر یک تقریبا بطول ۲۵ و بعرض ۱۵ سانتی متر می‌باشد طوری در محل خود (روبروی دسته مقابل) پشت سر هم قرار می‌دهند که فاصله سنگها یک متر باشد و این سنگها را بصورت عمودی در یک خط مستقیم در زمین فرو می‌کنند که راست بایستد. بنابراین اکنون هر دسته سه عدد سنگ خود را که به آن "دال" (dal) یا هدف می‌گویند، در کنار خود و روبروی سه دال dal)) دسته مقابل قرار داده‌اند که حدودا بفاصله ۱۰ الی ۲۰ متر دورتر از آنها و روبرویشان ایستاده‌اند.

حال هر دسته که زودتر دال‌ها (هدفها) را در زمین فرو کرده باشند برای اینکه دسته مقابل را با خبر کرده باشند، تا شروع بازی را نصیب خود کنند می‌گویند:

"دال ادسم گایل بستم" dal _ e _ dasem gayel bastem یعنی (هدف در دستم گاوها را بستم).

اکنون دسته‌ای که بازی را شروع می‌کند می‌بایست هر نفر یک سنگ که به وزن و اندازه توانایی جسمی او می‌باشد به طرف دال‌های دسته مقابل پرتاب نماید. البته اندازه سنگی را که به طرف دال‌ها پرتاب می‌کنند اختیاری است اما معمولاً " این سنگها را به اندازه دو مشت و به شکل کروی یا بیضی انتخاب کرده بسوی هدفها پرتاب می‌نمایند.

بعضی مواقع ممکن است یکی از دسته‌ها یکنفر کم داشته باشند، که در این صورت دسته مذکور حق دارد یک سنگ اضافه پرتاب نماید. درهر صورت دسته‌ای که افرادش سنگها را پرتاب کرده باشند کنار می‌کشند تا افراد دسته مقابل بطرف دال‌های آنان سنگ پرتاب نمایند.

هر دسته اگر یکدور کامل یا یکدور غیر کامل که شرح داده خواهد شد، هر سه دال دسته مقابل را بیاندازد، برنده بازی خواهد شد.

یکدور کامل بنا بر قرار داد اولیه معمولا" شامل پنج "مره" marra (پنج دور بازی) که یک دور کامل است، می‌باشد و به اینصورت است که:

اگر دسته‌ای بتواند با پرتاب سنگ در یک دور بازی هر سه دال دسته مقابل را بیاندازد و دسته مقابل با پرتاب سنگ نتو انسته باشد حتی یک دال از آنها را بیاندازد، این خود یک "مره" (یکدور بازی) حساب می‌شود و اگر پنج بار هر سه دال دسته مقابل را به همین صورت بیاندازند پنج "مره" محسوب می‌گردد که همان یکدور کامل است و این دسته برنده بازی است.

حال ممکن است دسته مذکور با دور غیر کامل برندهٔ این بازی شوند که آن عبارت است از ۱۰ "تیل" til (نیم یا نصف). بنابراین هر مره دو برابر تیل است و برنده شدن در ۱۰ تیل به اینصورت است که:

اگر دسته‌ای هر سه دال حریف مقابل را انداخته باشد و حریف مقابل هم یک یا دو دال از سه دال دسته مذکور را بیاندازند این دسته، برنده یک تیل می‌باشند. و اگر به همین صورت بازی ادامه پیدا کند بعد از برنده شدن ۱۰ تیل بازی را برده‌اند.

بیشتر مواقع ممکن است دسته‌ای با چند مره و چند تیل بازی را ببرد، به این صورت که مثلا با ۲ مره و ۶ تیل، یا ۳ مره و ۴ تیل، یا ۴ مره و ۲ تیل بازی را ببرند. در هر صورت اگر یک مره تمام شود جای دو دسته عوض نمی‌شود اما اگر یکدور بازی با یک تیل تمام شود هر دو دسته محل خود را با یکدیگر عوض می‌کنند.

در این بازی اگر یک نفر از دسته‌ها با پرتاب سنگ یک دال از حریف مقابل را بیاندازد در همان یکدور می‌بایست یک سنگ اضافه بعنوان جایزه پرتاب کند. و اگر دو دال از حریف مقابل انداخته باشد در همان دور می‌تواند دو سنگ دیگر پرتاب نماید.

اگر یکنفر از دسته‌ای به تنهائی و با بردن جایزه پرتاب سنگ هر سه دال حریف مقابل را بیاندازد و حتی یک دال از دسته خودش افتاده نباشد، به یاران آن یکنفر می‌گویند شما مرده‌اید به این معنا که در دور بعدی حق ندارید سنگی پرتاب نمائید. پس در دور بعدی آن یکنفر مقابل دسته حریف قرار می‌گیرد و می‌بایست در این دور با پرتاب سنگ و انداختن دال‌های حریف، یاران خود را زنده نماید که در اینصورت اگر یکی دو دال را انداخته باشد یاران او هم می‌توانند به طرف دال حریف مقابل سنگ پرتاب نمایند.



بازی کلو رونکی

کلورونکی یکی از محبوبترین بازی‌های محلی است که تعداد بازیکنان آن بایستی حتماً جفت باشند.مثلا دو دسته ۶ نفری که جمعا ۱۲ نفر شوند. در گروه اول که هر نفر کلاهی بسر دارد (یا اگر کلاهی در دسترس نباشد با دستمال چهار گوشی که ۴ گوشه اش را گره زده‌اند و بر سر می‌گذارند کلاهی درست می‌کنند) افراد بشکل دایره وار چهار دست و پا روی زمین می‌نشینند.

دسته ۶ نفری ایستاده بنای حمله به دسته نشسته را می‌گذارد تا کلاه آنها را بربایند و متقابلا دسته نشسته نیز به حالت دفاعی در آمده و سعی می‌کنند با زدن قو (Qowo به معنی قوزک پا) از خود دفاع کنند.

اگر یکی از ۶ نفر دسته نشسته موفق شد با پا به یکی از افراد ایستاده بزند، دسته ایستاده بازی را باخته و بایستی بجای گروه نشسته روی زمین قرار گیرند.

در صورتی که یکی از گروه ایستاده، موفق به ربودن کلاه رقیب شود، با قدم‌های بلند دوان دوان از میدان بازی دور می‌شود تا کلاه را به دالگه (مکانی دورتر از بازی که افراد قبل از شروع بازی بین خود مشخص و تعیین می‌کنند.این مکان می‌تواند درخت، چوب یا سنگ بزرگی نزدیک زمین بازی باشد) بزند. اگر شخص رباینده کلاه موفق شود آن را به دالگه برساند، افراد گروه ایستاده بازی رابرده‌اند و دوباره گروه نشسته روی زمین باقی خواهند ماند.اگر فردی که کلاهش را ربوده‌اند موفق شود کلاه خود را از رباینده پس بگیرد، دو گروه جای خود را با یکدیگر عوض می‌کنند.



بازی کران (عمو زنجیر باف لری)

یکی از بازی‌های رایج مناطقی از استان لرستان "کران" یا جوزو می‌باشد. این یک بازی جمعی است که بین دو تیم با نفرات مساوی، هر تیم شش نفر برگزار می‌گردد. مشابه آن بازی زنجیر پاره کن در فارس می‌باشد.

به محل خاص و فضای زیاد و وسیله نیاز ندارد. در محوطه و زمینی به طول حداکثر ۱۰ وعرض ۲ متر قابلیت اجرا دارد.

نحوه بازی:

ابتدا خطی بطول یک تا یک و نیم متر روی زمین کشیده که در واقع خط مرز مشترک دو تیم محسوب می‌شود، این خط به "کر" موسوم است، نفرات دو تیم بفاصله نیم متر از خط کر مقابل هم (در دو طرف خط) و بصورت عمودی ستونی (نفرات پشت سر هم) می‌ایستند. نفر اول هر تیم یعنی دو نفر جلو که روبروی هم هستند از نیرومندترین بازیکنان انتخاب می‌شوند. بازیکنان هر تیم دو دست را دور کمر نفر جلویی محکم قلاب می‌کنند (کمر نفر آخر و دست‌های نفر اول هر تیم آزاد است). نفرات جلوئی یا اول هر دو تیم دست‌ها را بطرف هم دراز کرده و دست یکدیگر را محکم می‌گیرند و مسابقه که یک نوع زور آزمایی جمعی و سنجش قدرت گروهی است آغاز می‌شود. هر تیم سعی می‌کنند نفرات تیم مقابل را بطرف خود بکشند، به گونه‌ای که از خط کر گذشته وارد محوطه این تیم شوند، برای این منظور نفرات هر تیم سعی دارند به این ترتیب تعداد یک یا چند نفر از یک تیم جدا کرده به داخل محوطه تیم دیگر و به پشت خط (کر) بکشانند که این نفرات بازنده بوده و از دور خارج می‌شوند. بازی با نفرات باقی مانده بار دیگر و از ابتدای خط شروع می‌شود و تا جائی ادامه پیدا می‌کند که کلیه نفرات یک تیم بطرف تیم دیگر کشانده و بازنده شوند.

 


بازی زره مشکی

این بازی بیشتر در فصل زمستان و در خانه‌ها انجام می‌گیرد. به این صورت که چند نفر به دور "تژ گاه" tzga (آتشگاه _ چاله‌ای که ذغال یا چوب آتش گرفته در آن قرار دارد) جمع می‌شوند و یکنفر را انتخاب کرده و یک سنگ ریزه یا یک ذغال ریز و خاموش به دستش می‌دهند و او دو دستش را به پشت سر خود برده بدون اینکه بقیه بدانند سنگ ریزه را در یک دست خود مخفی می‌کند و هر دو دست خود را مشت کرده و به جلوی یکی از افرادی که نشسته‌است می‌آورد و می‌گوید شما بگوئید که سنگ ریزه در کدام دستم می‌باشد و او هم جمله‌ای را از یک دست مشت کرده شروع می‌کند و اگر جمله با دست راست یا چپ مشت کرده او پایان پذیرفت اشاره به دست چپ یا راست او کرده می‌گوید: "در این دست می‌باشد". جمله مذکور را به این صورت می‌گوید: "گل دیه گل پنج دیه خاجکه مری‌ها دیه".

Gol de ya gol panj de ya xajeka mari ha de ya



بازی قاز و قیز   

این بازی یک بازی تعادلی میباشد و به اینصورت است که چند نفر از بچه ها بدور همدیگر جمع میشوند و 10 عدد ترکه چوبی به طول یک متر می آورند و تک تک چوبهای یک متری را در یک مسیر روبروی همدیگر به فاصله یک پا دور از همدیگر بر روی زمین میخوابانند و بنا بقرعه یکنفر از بچه ها بازی را شروع میکند. به اینصورت که میبایست با یک پا (لی لی) از روی تک تک چوبها بپرد بدون اینکه پایش به آنها برخورد نماید. و وقتی این فاصله را طی نمود این بار نیز با یک پا از میان چوبها بصورت مارپیچ از کنار سر چوب اول حرکت میکند و وقتی به سر دیگر چوب رسید مسیر چوب دوم را طی مینماید و به همین صورت تمام مسیر را به صورت مارپیچ طی مینماید بدون اینکه پایش به چوبها برخورد داشته باشد. بعد از آن فاصله چوبها را زیادتر میکنند و او اینبار میبایست با یک پا بر روی تک تک چوبها پا گذارد بدون اینکه آنها را بغلتاند و به اینصورت 10 عدد چوب را طی نموده و بازی را برده است اما اگر در طول مسیرهای بازی حتی یک خطا داشته باشد این بازی را باخته است.




کشتی لری

این کشتی محلی در مناطق مختلف لرستان بنام های کشتی دست زیر بالا یا "سافونه"، نامیده شده و از قدیم الایام در میان عشایر و طوائف مختلف لرستان  مرسوم و رایج است، مسابقه این کشتی با لباس محلی و پای برهنه انجام گرفته و همراه با ساز ودهل می باشد. مسابقه بین دو نفر برگزار می شود.

زمان کشتی 15دقیقه است که بدون توقف ادامه خواهد داشت. در صورتی که پس از مدت مذکور نتیجه ای عاید نشود پنج دقیقه استراحت داده شده و کشتی مجددا آغاز می شود.

کشتی با دست زیر بالا، شروع می شود و بر خلاف کشتی های فرنگی و آزاد کشتی گیران تنها از دست برای دست و از پا جهت پا استفاده می کنند و مجاز به استفاده دست برای پا و بالعکس نیستند، که خطا محسوب می شود. کشتی گیران برای  اجرای فن می توانند لباس همدیگر را نیز بگیرند.

فنونی که در این کشتی به کار گرفته می شود عبارت است از: لنگ، پشت یا قل پشته، فن کمر. در طول مسابقه هیچگونه اخطاری از جهت کم کاری و یا امتیازی از جهت پرکار بودن داده نمی شود.



بازی کش کله شیره

 نوعی بازی قایم موشک بین دو دسته از افرادی است که تعداد انها بین ۳ الی ۶ نفر است. ابتدا اوسا یک دسته که حالو نامیده می شود چشم حالوی دسته دیگر را می بندد و به یاران خود دستور می دهد تا هر کدام در جائی پنهان شوند.سپس چشم حالو را باز کرده و دو نفری راه می افتند .

حالوی دسته رقیب می گوید: کش کله شیره .

حالوی دیگری جواب می دهد: مردم پیا کو (مرد و یارم را پیدا کن).

وقتی رقیب بتواند یکی از یاران مخفی شده طرف مقابل را پیدا کند برنده خواهد بود و طرف دیگر باید چشمش بسته شود.




بازی چزگو

تعداد نفرات در این بازی محدودیتی ندارد ، اما بازیکنان نبایستی از دو نفر کمتر باشند. ابزار بازی شامل یک سنگ کروی شگل (گوی) و تعدادی چوب دستی است. قبل از شروع بازی ، روی زمین یک گودال و یک جوی کوچک به عمق ۱۰ سانتی متر حفر می کنند. 
یکی از بازیکنان گوی را بداخل جوی انداخته با چوب دستی از زیر آن را به هر اندازه که می خواهد پرتاب می کند و نفر بعدی چوب دستی خود را به سمت گوی سنگی می اندازد. هرگاه به آن اصابت کند، نوبت بازی به نفر بعدی میرسد، در غیر این صورت به طرف گوی سنگی رفته ، با چوب ان را درون گودال می اندازد . در صورتی که توانست سه بار گوی را درون گودال بیاندازد ، نوبت بازی به نفر بعدی می رسد اگر نتوانست بازیکن دیگری با چوب دستی خود گوی را به نقطه ای پرتاب می کند و کسی که موفق به انداختن گوی به داخل گودال نشده باید به دنبال ان بدود تا زمانی که بتواند گوی را به درون گودال بیاندازد. شخص پرتاب کننده گوی باید قبل از اینکه گوی متوقف شود به آن بکوبد در غیر این صورت بازی را باخته است.



بازی ریلاسی 

این بازی مخصوص بچه های سنین ۳ تا ۱۰ ساله است و تعداد بازیکنان آن نبایستی از سه نفر کمتر باشند . بچه ها پشت سر هم در یک صف می ایستند و سر دسته آنها می گوید:

ریله  و ریله ریلاسیه (Rila  ou Rila Rilasia )  یعنی اینطرف و آنطرف ،این سو آن سو

سپس بچه ها به یک طرف مثلا سمت چپ خم می شوند . سردسته دوباره می گوید ریله و ریله ریلاسیه و بچه ها این بار به طرف راست خم می شوند و همین طور هر چی سر دسته بازیکنان به بچه ها بگوید آنها باید در تبعیت و تقلید از او با همدیگر کار او را عینا تکرار نموده و انجام دهند.