وبلاگ لر ها

لر یعنی غیرت ، لر یعنی تعصب ،لر یعنی.......لر ها

وبلاگ لر ها

لر یعنی غیرت ، لر یعنی تعصب ،لر یعنی.......لر ها

امامزاده عسگری در روستای تپه مولا

 امامزاده عسکری از نوادگان امام موسی بن جعفر 


 با اوج گرفتن ظلم و بیدادگری حکومت جور منصور دوانقی و جفای بسیار در حق اهل سادات (تا آنجا که برای کسیکه هر کدام از اهل سادات را به شهادت برساند جوایزی در نظر گرفته میشد)،این سید جلیل القدر از محل زندگی خود متواری شده و به سوی ایران راهی میشود،پس از طی مسیر به یکی از روستاهای اطراف محل کنونی مقبره میرسد؛کشاورزی در حال آبیاری بوده که سیّدپس از سلام از او سوال میکند که آیا نانی برای رفع گرسنگی دارد یا نه؟کشاورز در پاسخ میگوید که نان همراه ندارم اما اگر قدری صبر کنید از منزل برایتان می آورم؛شما هم از آبیاری مزرعه مواظبت نمایید تا بازگردم.

    مرد کشاورز پس از مراجعت متوجه میشود که وضعیت آبیاری به هم خورده است؛او به بهانه برهم خوردن آبیاری و به امید گرفتن پاداش از دستگاه حکومتی با بیلی که به همراه داشته، به کشاورز حمله ور میشود و با پرتاب بیل به سر مبارک سیّد میزند و ایشان رامجروح میکند،سیّد از بیم جان فرار میکند و ضارب هم از ترس مردم منطقه که نسبت به اهل بیت پیامبر ارادت داشته اند دست از تعقیب برمیدارد. ایشان پس از طی مسافت تقریبی9کیلومتر از فرط خستگی و جراحت در محلی که اکنون مزرعه قُرقُلی نامیده میشود متوقف میشود که قطراتی از خون مبارک ایشان به زمین میریزد و بعدها در محل چکیده شدن خون درختی میروید که بسیار مورد توجه و احترام اهل محل میباشد تا آنجا که ایشان اعتقاد به گرفتن شفا از این درخت دارند.(خصوصا جهت اطفالی که به مرض صرع گرفتار شوند اعتقاد بر این است که پس از آویزان نمودن  یکی از لباسهای کودک،مرض صرع او شفا می یابد).البته در سالهای اخیر درخت فوق (معروف به درخت اَرژَن)به علت فرسودگی بسیار و نبود برنامه جهت حفاظت و نگهداری از بین رفته است.

    خلاصه اینکه سیّد پس از شهادت توسط اهالی بومی منطقه دفن میگردد.

    بعد از گذشت مدتی طی چند شب متوالی سیّد به خواب یکی از اهالی روستای دره مراد(روستایی در نزدیکی محل امامزاده و روستای تپه مولا)به نام پاپی نوروز علی می آیدو میگوید که من سیّدی از اهل ساداتم که در فلان نقطه دفن شده ام و اگر چند قدم بالاتر از مزارم را حفر کنید ،به جواهراتی دست میابید که برای ساختن مقبره کفایت میکند.

 پاپی نوروز علی در ابتدا بی اعتنایی میکند تا اینکه چند شب متوالی خواب او تکرار میشود .وی پس از اطمینان از صدق خواب خود اقدام به بیرون آوردن گنج و ساخت بنای امامزاده مینماید.

    روایت شده که پاپی نوروز علی پس از دیدن گنج و اعتقاد وارادت فراوان به امامزاده مصمّم میشود که پس از برداشتن سنگ لَحَد چهره آقا را ببیند،که پس از برداشتن سنگ لحد بینایی خود را از دست میدهد؛البته بعد ها وی پس از التجا و گریه فراوان و توسّل به امامان معصوم و همین امامزاده واجب التعظیم ،بینایی خود را باز می یابد.

ساختمان امامزاده عسگری به قولی در زمان سلجوقیان به شکل مخروط چند وجهی ساخته میشود که ترکیب اصلی آن تا زمان حال حفظ شده است.در عصر حاضر و پس از سال1345کار تعمیر فضای داخلی بنا ،تعمیر ضریح و ساخت دیوار حیاط پیرامون گنبد فوق الذکر توسط افراد ارادتمند به اهل بیت عصمت و طهارت به سرپرستی شادروان مشهدی حشمت الله فرزند مرحوم فضل اله(پدر بزرگ نویسنده مطلب) و آقای علی موسوی تپّه مولایی صورت گرفته است.

  شایان ذکر است در حال حاضر دیوار حیاط بنا به صورت مستطیل در ابعاد14*10متر میباشد که در خارج دارای 17 پایه آجری میباشد که دارای3ورودی در جهات شرق،شمال و غرب است.

  ساختمان اصلی مقبره به شکل مستطیل در ابعاد7*4متر است که پس از ورود از سمت شمال به داخل توسّط یک تالار به ضریح ختم میشود.

    فضای گنبد خانه به صورت9ضلعی و رنگ خارجی آن سبز میباشد.

    این بنا در تاریخ10/11/1383در فهرست آثار ملّی با شماره11259و کد اثر 21886به ثبت رسیده است.

    تاریخ احداث بنای اصلی زیارتگاه مربوط به قرن هشتم هجری قمری(یعنی حدود700سال پیش) میرسد.

      در سالهای اخیر پس از تعیین دهیار برای روستای تپه مولا و واگذاری تولیت امامزاده عسکری به دهیار(آقای مهندس عبدالرضا توشمالی)امور مربوط به تعمیر و نگهداری امامزاده رونق مناسبی گرفته است.


   شایان ذکر است که اطلاعات نقل شده فوق ،استناد تاریخی نداشته و بنا به اظهارات آقای حبیب الله مظاهری و چند تن دیگر از اهالی قدیمی منطقه و همچنین طبق اطلاعات مندرج در سایت سازمان میراث فرهنگی جمع آوری شده است.

                                                            منبع سایت روستای تپه مولا

اماکن دیدنی استان لرستان

نقاط دیدنی شهرستان خرم‌آباد


نقاط دیدنی شهرستان الیگودرز


نقاط دیدنی شهرستان بروجرد

نقاط دیدنی شهرستان پلدختر 

پل‌دختر


نقاط دیدنی شهرستان کوهدشت


نقاط دیدنی شهرستان ازنا 


نقاط دیدنی شهرستان دلفان 

  • امامزاده ابراهیم : از امام زادگان لرستان است مقبره وی در دره‌ای بین کوه مهراب و دامنه‌های سرکشتی قرار دارد.
  • چشمه شفا : چشمه شفا واقع در منطقه سرکشتی در بخش ایتیوند جنوبی.


"منبع : سایت ویکی پیدیا"

شهرستان درود

شهرستان درود

دورود یکی از شهرهای استان لرستان و مرکز شهرستان دورود است. شهرستان دورود بامساحتی برابر ۱۳۲۶ کیلومتر مربع با ۱۱۲۰۰۰ نفر جمعیت در دامنه رشته کوه زاگرس و در نزدیکی اشترانکوه قرار گرفته‌است. دو سر شاخه رود دز یکی از شمال و یکی از شرق در دورود به هم می‌پیوندند و با نام رودخانه سزار سرچشمه اصلی رود دز می‌شوند.

دورود به خاطر داشتن راه آهن، کارخانجات صنایع دفاع و کارخانه سیمان در دوران جنگ ایران و عراق رشد پیدا کرد و اهمیت یافت. این شهر همچنین از منابع سنگ زیادی برخوردار است که کارخانه‌های سنگبری زیادی نیز در دورود وجود دارد که به اصفهان و دیگر نقاط صادر می‌شوند.

طبیعت این شهرستان زیباست و به همین دلیل عنوان آن را پایتخت طبیعت ایران می‌دانند، دورود از نظر جاذبه‌های طبیعی و گردشگری دارای مراکز فراوانی می‌باشد که از جملهٔ آن دریاچه‌های گهر بزرگ و گهر کوچک در اشترانکوه - دره نگار - چشمه اسرار آمیز وقت ساعت - منطقه رنگیه - غار مرده‌ها و بسیاری از مناطق مختلف را می‌توان نام برد. با توجه به داشتن جاذبه‌های گردشگری گوناگون و به ابتکار آقای منوچهر حاجیوند نام پایتخت طبیعت ایران در سال ۱۳۸۶ برای اولین بار درسطح کشور بر دورود نهاده شد و امروزه بسیاری از مردم ایران، دورود را به همین نام می‌شناسند. از گذشته تاریخی آن آگاهی زیادی در دست نیست اما در شمال این شهرستان و در دشت سیلاخور تپه‌های باستانی فراوانی دیده می‌شود. نام دورود در گذشته بحرین بوده‌است. فاصله دورود تا بروجرد ۵۶ کیلومتر، تا خرم‌آباد ۸۶ کیلومتر، تا اراک ۱۱۷ کیلومتر و تا تهران ۴۰۰ کیلومتر است.

عبور راه آهن سراسری جنوب از این شهر، دورود را دv زمره شهرهای پرتردد قرار داده‌است.



طبیعت دورود

طبیعت این شهرستان زیباست و به همین دلیل عنوان آن را پایتخت طبیعت ایران می‌دانند، دورود از نظر جاذبه‌های طبیعی و گردشگری دارای مراکز فراوانی می‌باشد که از جملهٔ آن دریاچه‌های گهر بزرگ و گهر کوچک در اشترانکوه - دره نگار - چشمه اسرار آمیز وقت ساعت - منطقه رنگیه - غار مرده‌ها و بسیاری از مناطق مختلف را می‌توان نام برد. با توجه به داشتن جاذبه‌های گردشگری گوناگون و به ابتکار آقای منوچهر حاجیوند نام پایتخت طبیعت ایران در سال ۱۳۸۶ برای اولین بار درسطح کشور بر دورود نهاده شد و امروزه بسیاری از مردم ایران، دورود را به همین نام می‌شناسند.

که از جمله این مناطق طبیعی می‌توان به دریاچه گهر، آبشار بیشه پوران، آبشار بیشه تیری، آبشار دوش خرسان، آبشارهای اشترانکوه، آبشاردره اسپر، آبشار وقت و ساعت، آبشار سفیدآب، دره نی گاه(نگار)، چشمه ساعت، بیشه پیرتو، بیشه آبگرم، سراب و چشمه راکن اشاره کرد.


اشتران کوه

اشترانکوه که به آلپ ایران نیز معروف است. این رشته کوه بلندترن رشته کوه در منطقه می‌باشد. البته این نام گذاری تنها به دلیل بلند بودن آن نیست بلکه به دلیل شیب تند کوه‌ها و دره‌های جوان و v شکل و یخچال‌های طبیعی و دائمی آن است. بلندای بلندترین قله آن که سنبران است ۴۱۵۰ متر و قله گل گل ۴۰۵۰ متر است.



پریز کوه

کوه پرز از کوه‌های اطراف دورود می‌‎باشد که قله این کوه به ارتفاع ۳۰۷۰ متر است. در راه صعود به این قله چشمه راکن قرار گرفته است. در مسیرصعود به این قله، غاری به اسم غار پریز نیز وجود دارد که محلی برای استراحت کوهنوردان می‌باشد.



دریاچه ی گهر

دریاچه گهر در میان رشته‌کوه اشترانکوه در استان لرستان واقع است. این دریاچه در منطقه حفاظت شده اشترانکوه بین بخش مرکزی شهرستان ازنا بین بخش زز و ماهرو الیگودرز و بخش مرکزی دورود قرار دارد. این دریاچه که به «نگین اشترانکوه» معروف است یکی از زیباترین دریاچه‌های طبیعی ایران به شمار می‌رود و با ارتفاع ۲۳۶۰ متر از سطح دریا در میان منطقه حفاظت شده اشترانکوه واقع شده‌است. این دریاچه به سبب نداشتن راه ماشین‌رو تا حد زیادی از خرابی و آلودگی به دست انسان به دور مانده‌است.راه دسترسی به دریاچه از طرف دورود می‌باشد.


آبشار ها

  • آبشار آبگرم در فاصله ۲۳ کیلومتری جنوب شهرستان دورود به طرف بیشه پوران در امتداد جاده راه آهن قرار دارد.



ورزش درود

نشان تیم گهر دورود

باشگاه فوتبال گهر دورود لرستان با نام پیشین گهر زاگرس، یک باشگاه فوتبال ایرانی در شهر دورود می‌باشد که در لیگ برتر ایران بازی می‌کند. این باشگاه که در گذشته تحت امتیاز باشگاه داماش گیلان و شهرداری دورود، اداره می‌شد در مهر ماه ۱۳۹۱ در قراردادی که به صورت اجاره به شرط تملیک است به حسن هدایتی، برادر حسین هدایتی واگذار و نام آن به استیل‌آذین گهر دورود تغییر نام یافت.

    همه چیز درباره ی لر ها

    تاریخچه و نژاد لر ها: 
    چیزی که واضح و روشن است ،اینست که بررسیهای زبان شناسی و فرهنگی، نشان دهنده پیوستگی قومی لرها با دیگر اقوام ایرانی به ویژه شعبه پارسی است. لران قدیمی ترین قبایل آریایی ایران زمین می باشند که از روزگاران کهن در نواحی غرب وجنوب غرب و در امتداد دامنه های زاگرس ساکن بوده و هستند .

    *(نوشتاری از بابایادگار)*بر خلاف زبان لری که کتیبه های پارسی باستان نیکان ان هستند شما هیچ کتیبه یا نوشته ترکی در ایران به ان قدمت پیدا نمی کنید. در عراق هم به گویش مانند لری می گویند پاهلی و متکلمین را کردهای پاهلی می خوانند. همچنین در شرفنامه چهار قوم کرد را : لر و کلهر و گوران و کرمانج خوانده اند. و همانطور که زبان شناسان می دانند زبان لری ما بین زبان فارسی و زبان کردی است. انچه پان تورکها و پان عربها می خواهنند بکنند اینست که اقوام ایرانی را از هم جدا کنند که خیال باطلی است زیرا کسی ایرانی تر از لر و کرد نیست.در ضمن باید بگویم که هم اکنون نیز لرها ، کردها را برادر خود می دانند.

    آریایی ها ((ایرانی ها-مادها-پارتها-پارسها،با فارسهای امروز اشتباه نشود، زیرا زبان لری و کردی بیشتر به پارسی باستان نزدیک هستند و زبان فارسی امروز بیشتر به زبان پارتها)) با امیخته شدن با اقوام کاسی و گوتی و لولوبی و ماننا و ایلامی قوم امروز ایرانی را پدید اورده اند.*


    *در اذهان عمومی لرها، آنها خود را برادر کردها می دانند زیرا چه از لحاظ نوع رقص و موسیقی و زبان و... بین آنها شباهت های بسیاری وجود دارد.


    لرستان در دوره کاسی ها:

    کاسیان قبل از مادها وپارس ها از ارتفاعات قفقازیه و آذربایجان به جنوب غربی ایران روی آوردند ولی در ابتدای امر در نواحی دریای مازندران سکونت کردند ونام خود را به این دریا دادند وآنرا دریای کاسپی یا کاشی نامیدند و این دریا در اصطلاح اروپاپی بنام دریای کاسپین (Caspian) شهرت دارد.استرابون (Strabon) مورخ یونانی نقل کرده که اقوام کاسووا در ابتدای مهاجرت خود در کناره دریای کاسپین سکونت نمودند ونام خود را به این دریا دادند.افراسیاب تورانی طبق اوستا برای دست یافتن به فر کیانی در این دریا فرورفت وناامید برگشت و دیگر دریای وورو کاش (Vouro-kasha) می باشد.

    دارمستتر در توضیح از این واژه معتقد شده که وورو  مخفف فراخ است وهر دو پهلوی و فارسی  از یک ریشه می باشند.بنابراین این واژه ووروکاش بمعنی دریای فراخ وبزرگ کاشی ودریای کاسپین می باشد. واژه کاشی در کتیبه های بابلی به عبارت کاسی یا کاسپی آمده واقوام کاسی (کاشی)در زمان مهاجرت بتدریج در شهرهای کاشان وقزوین نیز سکونت نمودند ونام خود را بر این دو شهر داده اند.

    این قوم که همزمان و به موازات عیلامیها بر بخشهایی از لرستان تسلط داشته اند ، قومی بودند که چیره دستی فوق العاده ای در ساختن مصنوعات مفرغی به دست آوردند .آنان مهمترین قبایل کوهستانی زاگرس شمرده میشدند و پیشه دامداری داشته و با زبانی که با عیلامی قرابت داشت سخن میگفتند .آنان سوار کارانی دلیر و جنگجو بودند و بارها با همسایگان خود از جمله عیلامیها و بابلیها در افتادند.آنها حتی توانستند دولت بابل را سرنگون ساخته و مدت شش قرن بر آن سرزمین حکمرانی نمایند .حکومت کاسیها بر بابل در نتیجه شکست از عیلامیها به پایان رسید .آنها پس از شکست از عیلامیها به سرزمین کوهستانی خود یعنی لرستان بازگشتند .


    لرستان در دوران ماد ،هخامنشی ،سلوکی ،و اشکانی:

    .اسکندر مقدونی در هجوم به ایران چون این طایفه را مطیع نمیدید، با قوایی عظیم آنان را محاصره و پس از چهل روز وادار به تسلیم کرد .ولی پس از مرگ اسکندر دوباره آزادی خود را باز یافتند.


    لرستان در زمان ساسانیان:

    لرستان در دوره ساسانیان ، از لحاظ تقسیمات کشوری جزو سرزمین ((پهله )) یا ((پهلو ))محسوب می شد. یعنی سرزمینی که بعدها توسط اعراب جبال خوانده شد .
    سرزمین پهله خود به نواحی کوچکتری تقسیم می گردید. چنانکه لرستان و منطقه غربی آن یعنی پشتکوه (ایلام )را به ترتیب به ((مهرگان کدک ))و ماسبذان نامیده می شد. این دو نام تا قرون نخستین اسلامی همچنان به این نواحی اطلاق می شد و با تغییر در اعراب آنها مهر جانقذق و ماسبذان خوانده می شدند . از شهرهای مشهور منطقه مهرگان کدک یا لرستان عهد ساسانی شهرهای صیمره و شاپور خواست (خرم آباد )را می توان نام برد. شهر سیمره حاکم نشین منطقه و شاپور خواست که گفته میشود توسط شاپور (اول) بنا نهاده شده بود از شهرهای آباد و پر رونق دوره ساسانی محسوب می گردید .


    حمدالله مستوفی , نام لران را بمحلی موسوم به لور واقع در گردنه ی مانرود نسبت میدهد و می نویسد :
    " وقوع این اسم بر آن قوم, به وجهی گویند از آن است که در ولایت مانرود دهی است که آن را کرد خوانند ودر آن حدودبندی که آن را بزبان لری کول خوانند و در آن بند موضعی که آن را لر خوانند" 
    شاید علل نسبت دادن لران به این سرزمین مربوط به خاطره ی شهر اللور باشد که جغرافی دانان عرب درباره ی آن بحث کرده اند و امروزه نیز نام صحرای لور واقع در شمال دزفول, هنوز زنده است.
     
    محلهای دیگری نیز یافت می شود که نام آنها همانند لور می باشد از جمله لیر محلی واقع در ناحیه گندی شاپور (جندی شاپور) و لیراوی واقع در کهگلویه است. احتمالا کلمه لر همان واژه لور است, چنانکه در لری پول را پیل میگویند.

    یاقوت حموی نیز از محلی به نام لردجان (لردگان) نام برده است . به گفته استخری لردگان پایتخت بخش سردان می باشد که بین کهگلویه(کوه کیلویه) وبختیاری قرار دارد. در سیمره نیز محلی بنام لورت یالیرت است.
    مسعودی ضمن ذکر فهرست طوایف کرد, از قبایل لریه نیز نام برده است. 
    یاقوت حموی با اینکه از لران سخن می گوید , واژه اکراد را بکار برده ومی گوید:
    " اکراد قبایلی هستند که در کوههای بین خوزستان واصفهان زندگی میکنند ومحل این قبایل را بلاد اللور یا لرستان مینامند."

    در اواسط قرن ششم(6.ه.ق) لرستان به دو قسمت لر بزرگ و لرکوچک تقسیم شد .منظور از لر کوچک همان از لرستان کنونی و مقصود از لر بزرگ بختیاری و کوه کیلویه است . بین اراضی لر نشین مزبور قسمتی قرار داشت که دامنه ی آن تا شیراز کشیده میشده وآنرا شولستان مینامیدند وامروز این خاک بنام ممسنی معروف است .
     

    لر کوچک وبزرگ از اواخر قرن ششم ببعد بزرگان وامرائی داشت که نام بعضی از آنها در ادبیات پارسی مخلد وجاویدان مانده است . امراء لر بزرگ که آنها را اتابکان لرستان ،به دنبال ضعف و تجزیه دولت سلجوقی، شجاع الدین خورشید نیز همچون امرای بلاد دیگر فرصت را مغتنم شمرده ،لرستان را در قبضه اختیار گرفته و بر خود عنوان اتابک (که واژه ای ترکی است که از اتا به معنی پدر و بیگ یعنی بزرگ است ساخته شده را نهاد.)  و بدین ترتیب او سلسله اتابکان لر کوچک را بنیان نهاد. 

    خاندان فضلویه که از امرای لر بزرگ بودند شهرت بیشتری داشتند، علت این امر آن بود که خاک لر بزرگ بین شولستان وعراق عجم وعراق عرب وفارس قرار داشت و امرای آن منطقه طبعا با حکام نواحی اخیر رابطه داشته گاهی در حال صلح وزمانی در وضع جنگ ونزاع بسر می بردند.(5)
    اتابکان لر کوچک با هر وسیله ای که توانستند موقعیت و اقتدار خود را تا اواسط دوره صفوی با گردن نهادن به یوغ فرمانروایان وقت ایران از جمله سلاطین خوارزمشاهی،مغولان ،تیموریان ،ترکمانان ، قراقویونلو و اق قو یونلو و تا پایان پادشاهان صفوی حفظ نمایند .از اتابکان لر کوچک چند تن با درایت و سیاست بودند که از آن جمله شجاع الدین خورشید موسس سلسله ، حسام الدین خلیل (حدود 640هجری )،ملک عزالدین (804_750 ه ق ) میتوان نام برد.

    لرها همواره در وطن دوستی و پاسداری از وطن خود همانند بقیه ایرانیان ،غیرت نشان می دهند.به عنوان مثال خدمات این سردار دلیر(علی مردان خان) و نام آور لرستانی در برابر هجوم افغانها در پایان دوره صفوی و مقاومت سر سختانه او در برابر قوای عثمانی و همچنین رشادتهای فراوان وی در رکاب نادر شاه افشار جهت بر قراری صلح و ثبات و دفع متجاوزان از کشور ،بسیار در خور توجه و تحسین انگیز است.

    آخرین حکومت لرها نیز به کریمخان زند میرسد .(البته به دلیل مدت حکومت کم این سلسله نمیتوان در مورد تاثیر یا نوع حکومت آنان بر کشور نظری با اطمینان داد) او از طوایف لر ساکن ملایر بود و بعد از دوره 40 ساله حکومت زندیه با به قدرت رسیدن این فردخائن و عقده ای(آغا محمد خان قاجار) و جانشینان بیکفایت و بی لیاقت و وطن فروش قاجاریه اکثر نواحی ایران جدا گشت. ولی ... 
    آغا محمد خان ،بانی سلسله قاجاریه ،به علت کینه ای که از لر های زندیه در دل داشت نسبت به همه لرها با دیده دشمنی می نگریست واسباب ضعف این قوم را به هر نحوی که توانست فراهم آورد چنانکه برخی از طوایف لرستان را به قزوین کوچانید . همچنین چون والیان لرستان را رقیبی خطر ناک میپنداشت در تضعیف آنها کوشید.


    اشیاء مفرغی لرستان:
    در مدتی متجاوز از 20 سال آنچه که روستاییان در ناحیه کرمانشاه ومخصوصادر هرسین ,الشتر و 
    خرم آباد که در شمال لرستان است یافته بودند مجموعه های خصوصی و موزه های اروپا وآمریکا را با هزاران شی ء مفرغی وآهنی مزین ساخت . این اشیاء در قبوری پیدا شده که تاکنون هیچ یک از آنها از نظر علمی حفاری نگردیده . این قبور گودال های هستند که گاهی سنگ فرش شده اندو همواره با لوحه سنگ بزرگی که به پنها گذاشته شده، پوشیده است. واین اشیاء عبارتند از شمشیر آهنی و خنجر مفرغی و کلنگ برنزی وسنجاق های برنزی و سیتولهای مفرغی (نوعی ظروف مخصوص سفالین.

    رمان گریشمن در این کتاب توضیحاتی خوبی درباره تمدن این اشیاء اشاره کرده برای علاقه مندان به تاریخ ایران باستان.  '>و یک تارنمای زیبا برای دیدن این مفرغ ها  Bronze Sculpture of Lurestan


    شهرهای مهم این مناطق (لر نشین) :


    1- خرم آباد :
    خرم آباد (که در زبان محلی به آن خورمووه گفته می شود) را که بسیاری از مورخان اروپایی بر این باورند که این محل با خایدالوی متون آشوری مطابقت می کند .آنچه مسلم است خرم آباد در دوره ی عیلامیان ،از شهرهای این قوم بوده، ولی بدنبال انقراض آنان اهمیت خود را از دست داده است.
    ژاک دومرگان، عضو هیئت علمی فرانسه در ایران معتقد بود که لرستان از ایالتهای عیلام قدیم بوده وخرم آباد همان خایدالو یکی از چهار شهر معتبر عیلامیان بوده است.
    فردوسی براین عقیده بود که این شهر در زمان شاهپور ذوالاکتاف ساخته شده است وتاریخ بنایش را همزمان ایجاد گندی شاپور دانسته است.
    بنابراین میتوان گفت که خرم آباد امروزی در عهد ساسانیان در محل خایدالو بنا شده است واتابکان لرستان نیز در سده ی 5 ه.ق بر لرستان دست یافتند،خرم آباد را روی خرابه های شهر ساسانی،بنا کرده اند وبانی آبادانی آن در سال 580 ه.ق اتابک شجاع الدین خورشید بوده است. 

    ۲- بروجرد:
     
    شواهد و اشارات تاریخی حاکی است که بروجرد از شهرهای قبل از اسلام بوده و دلایل زبانشناسی نیز واژه بروجرد را با ترکیب دو جزء "برو" + "گرد" موجودیت این شهر را به پیش از اسلام میرساند زیرا که گرد در زبانهای قدیمی ایران به معنای شهر میباشد. حدود العالم تالیف 372 ه. ق. بروجرد را شهری خرم و پرمیوه توصیف میکند. به نوشته یاقوت حموی در معجم البلدان (اوایل قرن 8 هجری) بروجرد با خضارات و خیرات و همچنین دارای نخلهای مرغوب و زعفران بسیار بوده است. 
    همین جغرافی نویس اسلامی در کتاب المشترک رازان را کوی بزرگی در بروجرد یاد میکند. به نوشته ابن اثیر شهر دارای خندق بزرگی در اطراف بوده که اکنون میتوان آثار و علایمی از آن را مشاهده کرد. در حملات ویرانگر مغول (616 ه. ق.) صدمه و زیان بسیاری به شهر وارد شده و منابع تاریخی، خرابی شهر را در حد وسیعی گزارش کرده اند. ولی حمدالله مستوفی در سال 740 ه. ق. در نزهه القلوب از آبادی شهر یاد کرده و آن را دارای دو جامع عتیق و جدید دانسته است.
    شهر در آغاز دوره قاجار وسعت گرفت. در همان زمان حاج زین العابدین شیروانی مورخ مشهور در بستان السیاحه مینویسد:حسام السلطنه بروجرد دورش را حصار کشید و راستا و بازار مسقف و دکاکین مکلف به اتمام رسانید. به طور کلی شهر فعلی بروجرد دارای بافت قدیمی بسیار زیبایی است و ساختمانهای قدیمی و خانه های مسکونی آن از تزیینات جالب چون در و پنجره ارسی های بدیعی برخوردار است. بازار کهنه بروجرد نیز هم اکنون همان طرح قدیمی خود را حفظ کرده و داد و ستد آن رونق چشمگیری دارد. بروجرد که هنوز در لهجه محلی همان نام اصلی آن یعنی وروگرد(بروگرد) گفته می شود.

    3-ایلام: 

    سرزمین ایلام از دیرباز مهد تمدن بوده وهمواره محل سکونت اقوامی بوده که در اطراف وحاشیه ی روز سیمره گرد آمده وتمدن منطقه ی ایلام داشته است،دره سیمره نقش بزرگی در شکوفایی تاریخ وتمدن منطقه ایلام داشته است، زیرا مهمترین راه ارتباطی بین تمدن کوهها وتمدن جلگه های جنوب غرب ایران سرزمین می گذشته است. استان ایلام از نظر آثار تاریخی ونقاط دیدنی بسیار غنی است وتاکنون در نواحی دره شهر ،هیلان،شیروان،آرمو ،ایوان غرب و ... آثار تاریخی از عصر مفرغ،هخامنشیان،اشکانیان،ساسانیان و...کشف وبه ثبت رسیده است.(10)


    4-کهگلویه وبویر احمد: 
    از دوناحیه کهگلویه و بویر احمد تشکیل گردیده .
    برخی از مورخان براین باورند که مهرگان پسر روزبه ،پادشاه زمینگان(محل جایگاه)گیلویه بود،پس از مهرگان برادرش سلمه شاه شد.گلو یا گیلویه که از مردم خمایگاه سفلی از ولایت استخر بود،نزد سلمه آمد وبه خدمتگذاری پرداخت. چون سلمه درگذشت گیلویه آنجا را تصرف کرد وچون قدرتی بدست آورد،این سرزمین را بنام او خواندند.(11)
    مؤلف فارسنامه ی ناصری بر این باور است که درخت کیالک(زال زالک) در کوهستانهای این سرزمین بیشتر از دیگر نقاط پارس وجود دارد. وچون میوه ی وحشی زال زالک را در این منطقه گیلویه گویند،بدین مناسبت این سرزمین را کُه گیلویه نامیده اند.(12)
    اما این نظریه درست نیست ، زیرا درخت زال زالک منحصر به این استان نمی باشد وبطور طبیعی در سرتاسر لرستان وبختیاری یافت می شود ودر کهگیلویه سیسه نامیده می شود.
    ظاهرا کیارک در شیراز رایج است نه بین لرهای کهگیلویه.

    " تل خسرو(کهگیلویه)کوهستانی است در شمال ولایت بهبهان...در روزگار پیشین آن را رم زمیگان که معنی بلوک سرد است می نامیده اند ودر سده ی 3 ه.ق به نام کوه گیلویه معروف گردید".(13)
    "طایفه ی بویر احمد،ناحیه ی تل خسروی وچند محل از بلاد شاپور ناحیه ی رون (Reven) را متصرفشده ،تمامی آنها به ناحیه ی بویر احمد مشهور گشته است.(14)

    ۵-یاسوج: 

    نام بومی یاسوج ، یاسیج است که در کنار رودآبشار ،دامنه ی قلعه ی دنا واقع شده است .که زمانی مرکز نفوذ خانهای بویر احمد علیا بود . سابقه ی تل خسرو بیش از2000 سال است، ولی احداث ابنیه ی معاصر آناز سال 1309ه.ش آغاز شدوتا سال 1323 ه.ش ادامه داشت وپس از این تاریخ متروک گشت.
    از عوامل ایجاد شهر یاسوج شرایط اقلیمی وخاک و جنگلهای سرسبز بلوط و دره ها وکوهها وتپه های زیبا ومنابع فراوان آب است

    ۶-چهار محال وبختیاری :
     
    براساس کتیبه ها وسنگ نبشته های گوناگونی که بدست آمده، منطقه ی چهر ومحال بختیاری در زمان کوروش هخامنشی وجود داشته ومردم در جنگهای مختلف شرکت می کردند.


    زبان :

    پس از انقراض ساسانیان، آنچه پایداری وغلبه ی معنوی ایرانیان بر اعراب گشت ، فرهنگ وزبان قوم ایرانی است.
    مردم لر نیز همانند دیگر ایرانیان ، گرچه کیش باستانی خود را به مرور زمان رها کرده وبه آیین اسلام درآمدند ولی زبان کهن خویش را نگاهداری نمودند . بسیاری از واژههای لری اغلب ریشه های باستانی دارند و به احتمالا تعداد زیادی از این واژه ها مربوط به زبانهای کاسی و عیلامی می باشد . گفته می شود زبان پارسی در زمان امپراتوریهای هخامنشی ، اشکانی و ساسانی در لرستان گسترش یافته است . 
    در بین زبانهای جنوب غربی ایران ،زبان (گویش)لری بزرگترین رابطه را با زبان فارسی دارد. که هر دوی آنها دنباله پارسی میانه، زبان پارتیان قرن هشتم بعد از میلاد هستند ،و همانگونه که می دانیم پارسی میانه، زبان پارتیان و ساسانیان بود که به تدریج تغییر شکل داده و به صورت زبان فارسی نزدیک است که بعضی معتقدند این زبان در گذشته نه چندان دور از فارسی منشعب شده است .
    گویش مردم لرستان بیشتر لری ولکی است. بر اساس مطالعات زبان شناسی ، زبانهای لری و لکی جزو زبانهای هندو _ اروپایی به شمار می آیند. زبانهای ایرانی شامل زبانهای ایرانی شرقی ، و زبانهای ایرانی غربی می باشد . لکی و لری جزو زبانهای ایرانی غربی محسوب می شوند . 

    باختری :گویشهای لری ، بروجردی ، ملایری ،نهاوندی ،وغیره   لری
    خاوری :شامل گویش های بختیاری ،دزفولی، شوشتری ،وغیره   

    لکها بیشتر در نواحی نورآباد وکوهدشت والشتر ساکن اند ولرها در خرم آباد و بروجرد و اشترینان (اشتربانان)... مستقر هستند. گویش لری بختیاری که تفاوتی با لری خرم آبادی دارد در الیگودرز و روستاهای اطراف و طایفه های چهار لنگ بختیاری رایج است.(15)
    در ملایر ونهاوند وتویسرکان به لری و لکی سخن گفته می شود در ایلام هم در قسمت های شمالی آن که همرز با کرمانشاه است لکی بیشتر رایج است و در قسمت های دیگر لری سخن میگویند وطوایف لک که در نواحی شمال استان بسر میبرند ،طایفه مکی که بین کرمانشاه وهیلان زندگی میکنند وبه لهجه کردی جنوبی تکلم میکنند که شبیه لهجه کلهر است ودر قمسمت جنوبی استان کردان شوهان هستند که به لهجه کردی کرمانجی سخن میگویند.(16)
    در کهگیلویه وبویر احمد وچهار محال بختیاری تا لر های ممسنی همه به گویش لری با اختلاف های اندکی سخن میگویند البته گروههای مهاجری هم بوجود دارد که بگویش های دیگری سخن میگویند و بیشتر مردمان لری سخن می گویند. 



    منابع و مآخذ:
    1-(افشار، ایرج .مقدمه ای بر شناخت ایل ها و...جلد اول ص 372)
    2-(تاریخ اجتماعی ایران باستان.نوشته :دکتر موسی جوان صفحه112 و113) .
    3-(مستوفی تاریخ گزیده،ص 537)
    4-(مینورسکی ،ولادمیر، لرستان ولرها،ص 22)
    5-(تاریخ 10000 ساله ایران.جلد 3.ص 236 .)
    6-(تاریخ ایران از آغاز تا اسلام –رمان گریشمن(Ghirishman.Roman.1979-1895):رئیس گروه باستان شناسی فرانسوی در ایران. ترجمه دکتر محمد معین .صفحه 130-131)
    7-(ساکی،جغرافیای تاریخی وتاریخ لرستان ص94-97)
    8-(دومرگان ژاگ.هیئت علمی فرانسه در ایران، جلد2.ص211)
    9-(رزم آرا،تیمسار علی .جغرافیای نظامی ایران .لرستان.ص 178)
    10-( افشار، ایرج .مقدمه ای بر شناخت ایل ها و...جلد اول ص 173)
    11-(اقتداری ،احمد.خوزستان وکهگلویه وممسنی.جلد 1.ص 363)
    12-(فارسنامه ناصری .حسینی فسایی.جلد2.ص1467) .
    13-(شوشتری: مؤلف کتاب تاریخ جغرافیای خوزستان درباره ی کهگیلویه در ص 192)
    14-( مؤلف فارسنامه ناصری در ص.1481 )
    15-(دبیران گروههای آموزشی جغرافیای استانها .جغرافیای کامل ایران.جلد 2.ص1075)
    16-(مینورسکی ولادمیر لرستان ولرها .ص30

    17-سایت مهر میهن به نشانی www.mehremihan.ir

    روستای تپه مولا

    تپه مولا

    تپه مولا روستایی است از توابع شهرستان بروجرد در استان لرستان. این روستا در دهستان دره‌صیدی در بخش مرکزی این شهرستان قرار دارد. آرامگاهی با نام امامزاده عسگری در این روستا وجود دارد که مورد احترام اهالی است و نام روستا گویا اشاره به همین شخصیت دارد. تپه مولا در شرق بروجرد و در منطقه‌ای کوهستانی و کم آب قرار دارد و دسترسی به آن از طریق جاده بروجرد به اراک امکانپذیر است.




    جمعیت

    بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت تپه مولا در سال ۱۳۸۵ برابر با ۳۰۷ نفر بوده‌است که از این میان ۱۴۷ نفر مرد و بقیه زن بوده‌اند. این روستا ۸۰ خانوار دارد.




    نام‌گذاری 

    علت نام گذاری این روستا به نام تپه مولا این بوده‌ است که بنیان گذار این روستا فردی بنام مولا بوده که به دامپروری اشتغال داشته و بعلت آشنایی به مراتع و چراگاههای بکر این منطقه را برای سکنی و پرورش گله بزرگ گوسفندان برمیگزیندودر محل کنونی روستا (روی بلندی تپه) مکانی برای سکونت خود می‌سازد. بعدها اهالی روستا ده کلبی (در نزدیکی تپه مولا) جهت امنیت بیشتر و رهایی از بیماریهایی که در ده کلبی شایع شده بود هم به مولا میپیوندند و روستای تپه مولا ایجاد می‌شود. در زمان سکونت مولا در این روستا (که در آن موقع از توابع شهر ملایر بوده) فردی والی ملایر بوده که در تهران زندگی می‌کرده و خواهر زاده او به اداره امور ملایر مشغول بوده. مردم ملایر بعلت  ناراحتی از کارهای خلاف خواهر زاده والی (چشم داشت به مال و ناموس مردم) به والی شکایت می‌کنند و وی برای رسیدگی به شکایت مردم، در اعلانی عمومی از سران مناطق مختلف می‌خواهد که برای محاکمه او در ملایر جمع شوند. والی به مردم اعلام می‌کند که در صورت عدم رضایت شما چشم خواهر زاده‌ام را کور می‌کنم؛ در این موقع چشمش به پیر مرد ریش سفید و بلند قد (مولا) می‌افتد که در کناری ایستاده؛ پس به او می‌گوید: به نظر شما با این پسر چه کنم، مولامیگوید:(تا به حال زحمت او را کشیده‌ ای و او را به این سن رسانده‌ای، الان که وقت بهره برداری از اوست می‌خواهی او را کور کنی؟ از او بگذر شاید به راه راست بیاید.) والی به مولا میگید اسم شما چیست او می‌گوید نامم مولاست والی رو به مردم می‌گوید این پیر مرد نامش مولا خان است و من خواهر زاده‌ام را به خاطر مولا خان می‌بخشم. چندی بعد از طرف دولت مرکزی وقت برای مولا (خان) حکم خانی رسمی می‌آید و مولا، خان منطقه می‌شود و طبق خواسته والی پسر کوچکترش، علی همت خان را به عنوان سرپرست امور تمام روستاهای اطراف معرفی می‌کند. فردی بنام اله بخش از اهالی کرمانشاهان که به کار خرک  داری (حمل و نقل بار توسط چهارپایان اشتغال داشته)، هنگام عبور از این منطقه و دیدن آب و هوای خوب و بعلت خستگی از سفرهای بسیار؛ چوب نازکی که در دست داشته را در زمین فرو می‌کند و با خود می‌گوید: سال بعد که از این منطقه عبور کردم، اگر این ترکه سبز شده بود در این ناحیه ساکن می‌شوم. سال بعد هنگام عبور متوجه می‌شود که آن شاخه تبدیل به درختی سرسبز شده‌است و او هم در این روستا ماندگار می‌شود. در حال حاضر افرادی که در این روستا زندگی می‌کنند از طوایف مولا، بابا علی، اله بخشی، لشینی (شیرازی)، اصفهانی، کلهر، سادات (موسوی) , توشمالی وغیره هستند که بزرگ‌ ترین این طوایف طایفه مولاست که از نسل ۶ پسر مولا (بنام‌ های: فتح اله، نعمت اله، نصراله، اکبر، فرج و علی همت خان) هستند.